۩♥۩ ☻ باختــــــــــــــــــم ☻ ۩♥۩
۩♥۩ ☻ باختــــــــــــــــــم ☻ ۩♥۩
گر نگه دار من آن است که من میدانم / شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد . . . قطره دلش دريا ميخواست. خيلي وقت بود كه به خدا گفته بود. قطره ايستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار چيزي از رنج و عشق و صبوري آموخت. عشق با حسرت دیدار تو بودن زیباست دوستت دارم اگه بدونی چقدر دلم برات تنگ شده من که گفتم اين بهار افسردني است / من که گفتم اين پرستو مردني است من که گفتم اي دل بي بند و بار / عشق يعني رنج ، يعني انتظار آه عجب کاري به دستم داد دل / هم شکست و هم شکستم داد دل . . . دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم حرمت این آشنایی فرش راهت میکنم و اینک تنها از ابری که از سیگارم بلند می شود امید باران دارم...!!! این هفته آخرین هفتست که سیگار میکشم چون سینم به مشکل بر خورده اگه دیدین یهو نیومدم حلالم کنین مخصوصا اون کسی که دوستش دارم به خاطره اون حرفایی که بهت زدم
نظرات شما عزیزان:
هر بار خدا ميگفت: از قطره تا دريا راهيست طولاني. راهي از رنج و عشق و صبوري. هر قطره را لياقت دريا نيست.
قطره عبور كرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت.
تا روزي كه خدا گفت: امروز روز توست. روز دريا شدن. خدا قطره را به دريا رساند. قطره طعم دريا را چشيد. طعم دريا شدن را. اما...
روزي قطره به خدا گفت: از دريا بزرگتر، آري از دريا بزرگتر هم هست؟
خدا گفت: هست.
قطره گفت: پس من آن را ميخواهم. بزرگترين را. بينهايت را.
خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: اينجا بينهايت است.
آدم عاشق بود. دنبال كلمهاي ميگشت تا عشق را توي آن بريزد. اما هيچ كلمهاي توان سنگيني عشق را نداشت. آدم همه عشقش را توي يك قطره ريخت. قطره از قلب عاشق عبور كرد. و وقتي كه قطره از چشم عاشق چكيد، خدا گفت: حالا تو بينهايتي، چون كه عكس من در اشك عاشق است.
در فراقت ، غم حصار خنده هایم را شکست باز هم از انتهای دل صدایت میکنم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» چرت و پرت
» شعر عشقولانه با عکس
» سخت ترین کار دنـــیا ؛ بی محلی کردن به کسیه که با تمـــام وجـود دوسش داری … !!!